آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان دهکده ی نامه های عاشقانه آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…... دلم برای یک نفر تنگ است....
تعریف از خود نباشه ! پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:سلامتی خودم, :: 21:6 :: نويسنده : mostafa
روی تختـم ولـو مـی شـوم , ولـووووو...
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود و سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم… فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو.. سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 20:18 :: نويسنده : mostafa
دلـــــــــم آغــــــــــوش ميخواهـــــد كــــه نـــه زن باشد نـــه مرد!!! خـــــــــــــدايـــــــا زمــــين نميآيــــــــــي؟
پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:چشم های پر از اشک, :: 16:25 :: نويسنده : mostafa
آدم دوس داره گاهی غرق شه سلامتیه اونایی که انقد خستن که نمیتونن خیانت کنن.... و انقد تنهان که نمی تونن دوباره عاشق شن..... یعقوب نیستم
میـــــدانی تنـــــــهایی کجایش درد دارد؟ من تمام راه را نبودنت را از روی خط ایرانسلم می فهمم که مدت هاست نیازی به شارژ مجدد ندارد!!! پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:شارژ ایرانسل, :: 16:20 :: نويسنده : mostafa
به تو عادت کرده بودم پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:به تو عادت کرده بودم, :: 16:4 :: نويسنده : mostafa
میگفتند باران که می بارد بوی خاک بلند میشود...
صدایت درگوشم زمزمه می شود
توىِ "زندگــ ــ ــ ــيت" جــزءِ اون دسته از اَفـــ ـــرادى باش که : اگه يکي از پُشت چشماتو گرفت ، فقط يه نفر تو ذهـــنت بياد ، نه چند نفر !
تو ای معنای انتظار یک لحظه بایست ، دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست، لطف کن یک لحظه بایست و فقط یک جمله بگو : " تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست ؟! "
اتل متل توتوله
این پسره سوسوله موهاش همیشه سیخه نگاش همیشه میخه چت میکنه همیشه بی مخ زدن؟نمیشه پول از خودش نداره باباش رو قال میذاره دی اند جیشو میپوشه میشینه بعد یه گوشه زنگ میزنه به دافش میبنده هی به نافش که من دوست میدارم تاج سرم میذارم صورت رو کردی میک آپ بیا بریم کافی شاپ تو کافی شاپ،می خنده همش خالی میبنده بهم میگن خدایی! چقدر بابا بلائی! همه رو من حریفم میذارم توی کیفم هزارتا داف فدامن منتظر یه نامن ولی تویی نگارم برات برنامه دارم اگه مشکل نداری میام به خواستگاری!
دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : mostafa
میروم بغض خواهی کرد اشکها خواهی ریخت غصهها خواهی خورد نفرینم خواهی کرد دوست ترم خواهی داشت یک شب فراموشم میکنی فردایش به یادت خواهم آمد عاشق تر خواهی شد امید خواهی داشت چشم به راه خواهی بود و یک روز یک روزِ خیلی بد رفتنم را ، برایِ همیشه ، باور خواهی کرد ناامید خواهی شد و من برایت چیزی خواهم شد مثلِ یک خاطر ه ی دور تلخ و شیرین ولی دور … خیلی دور و من در تمام این مدت غصهها خواهم خورد اشکها خواهم ریخت خودم را نفرین خواهم کرد تمام لحظهها به یادت خواهم بود و امید خواهم داشت به پایداریِ عشق و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست نخواهی فهمید درکم نخواهی کرد صحبت از عاشق بودن نیست … صحبت از عاشق ماندن است
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه من باشم و تو باشی یک شب مهتابی باشه می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری می خوام برات از آسمون یاسای خوشبو بچینم می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم می خوام که جادوت بکنم همیشه پیشم بمونی از تو کتاب زندگیم یه حرف رنگی بخونی امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم امشب می خوام تا خود صبح فقط برات دعا کنم برای خوشبخت شدنت خدا خدا خدا کنم امشب می خوام رو آسمون عکس چشات رو بکشم اگه نگاهم نکنی ناز نگاتو بکشم می خوام تو رو قسم بدم به جون هر چی عاشقه به جون هر چی قلب صاف رنگ گل شقایقه یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری یه موقعی فکر نکنی دلم واست تنگ نمیشه فکر نکنی اگه بری زندگی کمرنگ نمیشه اگه بری شبا چشام یه لحظه هم خواب ندارن آسمونای آرزو یه قطره مهتاب ندارن راستی دلت میآد بری بدون من بری سفر بعدش فراموشم کنی برات بشم یه رهگذر اصلا بگو که دوست داری اینجور دوست داشته باشم اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا کاشته باشم حتی اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه چهره تو یادم می آد وقتی که بارون می زنه ای کاش منم تو آسمون یه مرغ دریایی بودم شاید دوسم داشتی اگه آهوی صحرایی بودم ای کاش بدونی چشمات و به صد تا دنیا نمی دم یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی دم به آرزوهام می رسم اگر که تو پیشم باشی اونوقت خوشبخت میشم مثل فرشته ها تو نقاشی تا وقتی اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نمه هوای رفتن که کنی مرگ گلهای مریمه نگام کن و برام بگو بگوی می ری یا می مونی بگو دوسم داری یا نه مرگ گلهای شمعدونی نامه داره تموم میشه مثل تموم نامه ها اما تو مثل آسمون عاشقی و بی انتها
دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده : mostafa
گاهــی حجــم ِ دلــــتنـگی هایــم
شنبه 13 آبان 1391برچسب:, :: 15:19 :: نويسنده : mostafa
* اگر از بچگی به جای سیگار بهمون می گفتن "مسواک" ضرر داره، الان هیچ کس دندون چه باحالهههههههههههه
جمعه 12 آبان 1391برچسب:خیلی باحاله, :: 8:4 :: نويسنده : mostafa
خدایا گاهی صدها بار مادرم را از خود می رنجانم، صدها بار به او بدی می کنم، صدها بار قلبش را می شکانم... ولی او صدها بار مرا می خواند، صدها بار مرا مورد محبت خود قرار می دهد، دوباره برایم دعا می کند، دوباره به من لبخند می زندو بدیهایم را فراموش می کند.
حال تو ای مهربان مهربانان
ای آفریننده خوبی ها ای آفریننده مادر مرا به خاطر بدی هایم نمی بخشی...؟!
امروز برام وقت روانپزشکی گرفته بودن فکر میکنن من با خودم حرف میزنم! روانکاوه بهم گفت باید خاطراتشو تو گورستان ذهنت چال کنی... بهش گفتم تو عزیز زنده خودتو رو چال میکنی که من چال کنم؟! ساکت شد دیگه هیچی نگفت!
واسه دلتنگیهای بی موردم منو ببخش واسه بغض هایی که تو گلوم نگه داشتم تا هیچی ازش نفهمی واسه دوستت دارم گفتن های بدون دلیلم واسه بوس های پنهونی موقعه خوابت واسه هر کاری کردن من که تو رو راضی نگه دار دارم واسه همش منو ببخش
گفتی از یه دوست ساده هم کمترم! گفتی حرفهام مثل نمک رو زخماته! میگی هرچی از تو دارم رو پاک کنم! میگی چرا باید بمونی؟! راست میگی گلم راست میگی،چرا بمونی؟! :ادامه مطلب:
پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:خداحافظ گلم, :: 10:44 :: نويسنده : mostafa
چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــی فــكر كنــــی وقتــــی ...احــســـاســـاتـــت داره خـــفــه ت ميـــكنـــه...
شکستن دل به شکستن استخوان دنده میماند از بیرون همهچیز روبهراه است اما هر نفس درد است که میکشی . . .
خیلی ها مترسک رو دوست ندارند ! چون پرنده ها رو میترسونه اما من دوسش دارم چون تنهایی رو درک میکنه ... !
عاشــــــق که میشی . . . هم حســــود میشی ، هم خـــودخــواه
اشک زیبا ترین پدیده ی جهانه ولی تا چیزی رو از آدم نگیره خودشو نشون نمی ده ...
عشق یعنی یك سلام و یك درود عشق یعنی درد و محنت در درون عشق یعنی قطره و دریا شدن عشق یعنی یك شقایق غرق خون عشق یعنی زاهد اما بت پرست عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی سوختن یا ساختن
چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, :: 13:30 :: نويسنده : mostafa
|