درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم تونسته باشم نظرتون رو جلب کنم از کسانی که نظر میدن هم ممنونم راستی اینجا کپی کردن آزاده راحت باشید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
دهکده ی نامه های عاشقانه
آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…...




 

حکـــــــــــــــــــــایت من…
 
حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… 
 
دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… 
 
حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… 
 
زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… 
 
گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… 
 
حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… 
 
پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…



یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:حكايت من, :: 7:48 ::  نويسنده : mostafa

 این روزهــــــــــا انقدر خسته ام

که گاهی خودم را گم میکنم...

از یاد میبرم کی بودم و برای چی به این دنیا قدم گذاشته ام 

 

گاهی انقدر خسته میشوم که گم میشوم

درمیان این جماعت نااهل که بادروغ هایشان مرا میشکنند...

 

گـــــــــاهی فقط دلگیر میشوم از مادرم

مادرتو ازکودکی به من اموختی دروغـــــــــــگو دشمن خداست...

 

پس چرا ادم ها به این راحتی دروغ میگویند وباز ادعای دوستی خدا را دارند

مادر بی تاب کودکی ام...یادش بخیــــــــــر...

 

وقتی زمین میخوردم کسی مرا بلند میکرد...

خاک لباس هایم را میتکاند اشک هایم راپاک میکرد...

نوازشم میکرد دلــــــداریم میداد...

 

ولی این روزها زمین که میخورم

بدتر برزخم هایم نمک میپاشند...

 

دلگـــــــــیرم ...دلگیرم از همه...

خسته ام خسته...خسته از شکستن...خسته از دنــــــــیا...



جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:دلگيرم, :: 2:4 ::  نويسنده : mostafa

 بالا خره یک روز به آرزویم میرسم ...

 

در صف اول نماز ...

جلوتر از پیشنماز می ایستم ...

و همه به من اقتدا خواهند کرد ...

نماز که تمام شود ...

همه به سمت من خواهند آمد ...

چقدر عزیز خواهم شد ...

بعد از چند قدم که حرکت کردند ...

کسی فریاد میزند :

بلند بگو ...

لا اله الا لله ......




چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:لا اله الا الله, :: 16:18 ::  نويسنده : mostafa

 عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.

 

روزها در کوچه باغی نگاهت قدم می زدم اما دریغا که لحظه ای مرا درک نکردی. چشمان همیشه گریانم را مسخره می کردی و از پشت به من نیشخند میزدی همیشه در برابر جنگل وحشی نگاهت خزان بودم...خار بودم و از شرم آب بودم و باز از حرارت عشقم به تو بخار میشدم و به آسمان میرفتم...آنقدر بالا میرفتم تا به خدا برسم چون او بهترین بود برای گوش دادن به درد و دلهای من...حال اون روزها گذشته و هروقت که بدان فکر میکنم موجودی از پشت پنجرهی خاطراتم با تمام وجود فریاد میزند که هیچگاه فراموشت نمیکنم 

 

ناراحت



چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:فراموشت نميكنم, :: 15:55 ::  نويسنده : mostafa

 

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.



سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:لمس كن, :: 14:17 ::  نويسنده : mostafa

 

دنبالـ کسی نیستمـ کهـ وقتی میگمـ میرمـ ؛

 


بگهـ : نرو!


 

کسی رو میخوامـ کهـ وقتی گفتمـ میرمـ ؛



بگهـ : صبر کنـ منمـ باهاتـ بیامـ ، تنهـ ـا نرو...!!



دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:دنبال كسي ام, :: 16:48 ::  نويسنده : mostafa

 

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست

چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی

و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی

و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی

 

و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری...



دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:قانون, :: 16:45 ::  نويسنده : mostafa