آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان دهکده ی نامه های عاشقانه آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…... سلام ... اي دوست بزرگوار و رفيق مهربان
از من به تو سلامي به بزرگي ابرها و ادامه’ صحرا و بلندي ستارگان و گرمي خورشيد و روشنايي ماه ........ نميدانم !!! آفرين به قلب مهربانت كه جاييست براي من و يا جاي روح در جسمي كوچك من از تو جدا نميشم اي عزيزم و يا اگه جدا ميشي از من حق باتوست و جزايي ست براي من ستمگر دوري براي من تقصيري ندارد مگر خودم و جايگاهي نيست مگر قلب بخشندهء تو عزيزم : مرا ببخش و .... به قدم مباركت پس چشمهايم زير قدمت پهنست !!! يادت در قلبم فراموش نميشود و در تمام اجزا هستي من جريان داري و وجودمو پر ميكني در صفحه قلبم فقط اسمت رو نوشتي پس شتاب كن در عشق قبل از اينكه روحم پژمرده شود يا با دستت قلبم رو آزاد كن فداي تو نفسم و قلبم
نظرات شما عزیزان:
|