باران
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم تونسته باشم نظرتون رو جلب کنم از کسانی که نظر میدن هم ممنونم راستی اینجا کپی کردن آزاده راحت باشید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
دهکده ی نامه های عاشقانه
آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…...




شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

 بوی باران که می دود میان فصل پاییزی دلم، دلتنگ اشک هایی می شوم که از سر دلتنگی تو ریخته ام.

بوی باران می آید و اما باران نمی بارد. مثل بغضی که این روزها سرشارم کرده و اما نمی شکند.
پاییز امسال مرا به وهم غریبی فروبرده است...این زود آمدن ها، این ابرها که اشک هایشان را می بلعند، این سرمای ناگهان، مرا می ترساند ... پاییز امسال هوای غم دارد و می ترسم که این اندوه ابدی شود.
خدای من! مگر نه این همان فصلی ست که همیشه برایم سرشار زیبایی بود؟ پس چرا این روزها، سخت دلم را می زند؟!
 
مهربانم! شاید این نبود توست که مرا اینگونه دلشکسته و پریشان ساخته ... نمی دانم تا کی می توانم غصه هایم را در دل خاموش کنم و سر نگذارم به بیابان از غم دوری تو
نمی دانم تا کی می توانم تاب بیاورم این روزهای مکرر بی تو را که گویی پایان نمی شناسند.
نمی دانم تا کی توان زیستن روزهایی را دارم که پیش از این به امید تو سر می شد و حال، من بی امید زندگی ام چه کنم؟
نه بودنت را می گذارند و نه عاشقی مرا ... تا کی تاب بیاورم بر این لحظه های سکوت که باز خنجر می زند بر زخم های دیرینه ی قلبم. ببین که این دل بی قرار من دیگر جایی برای شکستن ندارد و چشم حوایی ام دیوانه وار تر از مجنون هوای تورا دارد و دلواپس نیامدنت است.
نمی دانم پس از این تاب می آورم نگفتن از تورا؟؟! ... نمی دانم!
 
خدایا، خوب نگاه کن این کودک درمانده از روزگارت را ... این است حال و روز دلدادگی و دلواپسی  من ... نگو  این تاوان عشق است که خوب می دانم تو بر بنده های مجنونت عاشق تری ...
نگذار بودنت را فراموش کنم که اینک تنها تو برایم مانده ای و بس
نگذار! ... مرا به خود وامگذار که اگر لحظه ای بودنت را از یاد برم، از بودن خود دست خواهم کشید.
 
مهربان ترین فرشته ی زمینی من! اینک محکوم به سکوت شده ام، محکوم به ندیدنت و نشنیدنت، اما باور کن این قلم زدن ها تنها چیزی ست که برایم باقی مانده و پایان این نوشتن ها یعنی خداحافظ و خداحافظ پایان من است .
 
نمی دانم! ... نمی دانم چقدر می توانم در پایان این نامه ها دوام بیاورم و به خداحافظ نرسم.
حالا چشم هایم را می بندم تا شاید خواب تو آرام آرام میان رؤیاهای از دست رفته ام سرک کشد و مستانه از یاد ببرم این همه فاصله را که میان لمس دستان تو تا من خط جدایی کشیده اند
 
پ.ن: واژه های آخر را که می نویسم هنوز بوی باران می آید و صدای قطره هایی که هر لحظه بی تاب تر بر شیشه می شکنند. گویی در کنار واژه هایم که پس از این بغض طولانی سر باز کرده اند کلمات نمناک آسمان هم، بی صبرانه شرح دلتنگی اش را بر زمین می نویسند ، بر چهره هایی که از یاد برده اند رنگ پاییزی عشق را ..............

 



نظرات شما عزیزان:

mahdi
ساعت13:19---29 آبان 1392
سلام

واقعا وب ریبایی دارین
پاسخ:mamnoon dooste khoobam


صبا
ساعت23:41---26 آبان 1392
خیلی خوب بود.
پاسخ:khahesh mikonam


باران
ساعت15:44---17 آبان 1392
مطالب عالیه... ازاین بهترنمیشه...ممنون
پاسخ:ممنون از اين كه وبلاگم رو ديديد و پسنديديد


مرضیه
ساعت14:58---9 آبان 1392
عااااااااااااالی بود واقعا ممنونم
پاسخ:خواهش مي كنم


ارما
ساعت14:02---25 مهر 1392
عالیه ازش واسه نامه به عشقم استفاده کردم <img src=\\\"http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).g if\\ \" width=\\\"18\\\" height=\\\"18\\\">

ارما
ساعت14:00---25 مهر 1392
عالیه ازش واسه نامه به عشقم استفاده کردم

ستاىش
ساعت16:11---1 شهريور 1392
مر30 وبت خىلى زىباست خسته نباشى

علیرضا
ساعت10:46---23 تير 1392
سلام مصطفی،داداش گلم بزرگنمایی نمی کنم واقعا وبت زیباست،آهنگت یاد آور خطره قشنگ برامن،ممنونم.اگه مایل بودی به منم یه سربزن پسندیدی باهم بلینکیم.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:باران, :: 15:26 ::  نويسنده : mostafa